نقش و وظايف شورای روستا در تحقق مشاركت روستاييان
اعضای شوراها نقش محوري در توسعه مشاركت روستاييان دارد، به طوري كه مشاركت وجود نخواهد داشت، مگر آنكه فرد بتواند با اطلاع كامل از واقعيات تصميم بگيرد. تجربه نشان داده است كه نهادهاي مشاركتي در صورتي كه اشخاص مورد نظر فاقد كمترين مهارت و قدرت قضاوت براي اتخاذ تصميمهاي لازم باشند غير مؤثرند (كائوتري و ديگران، 1375: 147). بر همين اساس قبل از اينكه به یک عضو شورا به عنوان ابزار لازم براي توسعه مشاركت در روستا نگاه كنيم لازم است از طريق آموزش مستمر، آگاهيهاي لازم به ايشان منتقل يابد.
شورا به عنوان ناظر بر امور روستا وظايف قابل توجهي جهت ايجاد مقدمات لازم و تسهيل در مشاركت روستاييان و دخالت دادن مردم روستا در تعيين سرنوشت خود ميتواند داشته باشد كه اهم آنها به شرح ذيل بيان ميگردد:
برقراي ارتباط مورد قبول بين خود، مردم و دهیار: شورا به عنوان ناظر بر عملکرد دهیار و امور روستا در ابتدا بايستي راهكارها و ارتباطات لازم در ايجاد وحدت و هماهنگي بين خود و مردم و دهیار را بهنحو شايستهاي برقرار نمايد، قطعاً هر چه اين ارتباط قويتر باشد مشروعيت مورد نياز مشاركت و مديريت نيز قويتر خواهد بود.
متشكل كردن جماعات و گروههاي مختلف قومي روستا: يكي از ويژگيهاي اجتماعي روستاهاي توسعه نيافته، وجود اختلافات قبيلهاي و طايفهاي است. مطالعاتي كه در سال 1373 در روستاهاي لرستان صورت پذيرفته نشان ميدهد در 23 روستاي توسعه نيافته مورد مطالعه، در10 روستا اختلاف طايفهاي وجود داشته كه در سه روستا اختلافات منجر به درگيري با استفاده از سلاح شده است (سامآرام،1373: 184-173).
در صورتيكه افراد و قبايل روستا متشكل گردند از عزلت و گسيختگي و عدم انسجام در تصميمگيري خارج شده و هدف غايي و نهايي روستا واحد خواهد شد، با توجه به روابط قومي و قبيلهاي در اغلب روستاهاي كشور، اعضای شوراهای اسلامی ميتوانند با هماهنگي و همكاري با دهیار به اين مهم نايل آيد، عضو شورا بايد بداند كه هدف نهايي توسعه روستا در ديدگاه جمعي و گروهي تحقق خواهد پذيرفت.
همگرايي و همبستگي در بين روستاييان: همگرايي اجزاء مختلف جامعه اعم از اقوام، نژادها، مذاهب و گروهها نشانگر انسجام و جامعيت نظام مديريتي جامعه روستايي خواهد بود كه يكي از بسترهاي لازم براي تحقق دخالت و مشاركت مردم است. این نقش مهمی است که شورا بایستی که مسئولیت و مدیریت آن را بر دوش بکشد.
برقراري جريان صحيح و منطقي تبادل اطلاعات و گفتگو ميان مردم روستا: در طي اين جريان است كه مردم از انرژي، اطلاعات و خلاقيتهاي يكديگر آگاهي مييابند و ضمن تصحيح رفتار يكديگر حس رقابت و بهتر شدن را بر ميان گيزند. شورا ميتواند اين رفتار را بين روستاييان تقويت نمايد.
ايجاد حس مسووليت در مردم روستا: مشاركت روستاييان را به فردي مسووليت پذير تبديل ميكند. مشاركت ابزاري است براي انجام فعاليتهاي متكي به فرد و هم وسيلهاي براي برآورده كردن نيازهاي اساسي انسان است، لذا بايد مشاركت را فرايندي دانست كه در آن اقدامات و ابتكارات مردم به وسيله فكر و انديشه خود آنها هدايت ميشود و در اين فرايند از ابزارها و روشهايي استفاده ميكنند كه براي آنها كنترل مؤثر خود اعمال ميكند (مطيعي لنگرودي، 1381: 82). احساس مسووليت بيانگر آگاهي و بلوغ اجتماعي است، مسووليت پذيري، يكي از عوامل مهم آمادگي براي مشاركت به شمار ميرود. صداقت، همكاري، قانونگرايي احترام متقابل از مهمترين هنجارهايي است كه وجود آنها در محيط روستا ميتواند مديريت محلي را در تمامي سطوح تسهيل بخشد، شوراها ميتواند ابزارهاي لازم براي اين انتقال را در اختيار روستاييان قرار دهند. از طرفي اعضای شوراهای اسلامی روستا به عنوان منتخب روستاييان ميتوانند خود متولي انتقال هنجارها باشند.
ايجاد انگيزه مشاركت: اصولاً هرگونه مشاركت چه به صورت فردي و چه به صورت گروهي نيازمند انگيزه است. بدست آوردن ثروت، شهرت، قدرت از جمله انگيزههايي است كه ميتواند فرد را وادار به مشاركت كند. مسلماً هر چه شورا در تقويت انگيزههاي مشاركت مردم، در جهت انگيزههاي غير فردي و غير شخصي قدم بردارد مشاركت واقعيتر و كاراتر خواهد بود.
اعتماد سبب پيدايش آرامش و امنيت رواني ميگردد و ضامن همكاري و تعامل بيشتر روستاييان با نهادهاي مديريتي در روستا است. اين همكاري ميتواند به نوبه خود ايجاد كننده اعتماد در محيط روستا باشد. اعتماد روستاييان به اين نهادهاي مديريتي در واقع نوعي سرمايه اجتماعي در اختيار آنها قرار ميدهد و هر چه اين اعتماد و سرمايه بيشتر باشد توانايي اين نهادها در مديريت روستا بيشتر خواهد بود.
توجه به مشكلات روستاييان، تصويب، تهيه و اجراي پروژههاي عمران روستايي، زمينهسازي و ايجاد بسترهاي مشاركت همه روستاييان در اداره امور روستا توسط مديران روستايي، ميتواند اعتماد متقابل را در محيط روستا ايجاد كند كه خود فرايند عمران روستاها را تسريع خواهد كرد (رمضان زاده و ديگران، 1386: 21).
ايجاد حس اعتماد در مردم روستا: امروزه نقش و اهميت سرمايه اجتماعي در تكامل فرهنگي و اقتصادي، نسبت به عوامل ديگر مهمتر است. بهطوري كه بسياري از صاحبنظران سرمايه اجتماعي را حلقه مفقوده در توسعه اجتماعي و اقتصادي نام نهادهاند (Scholz,2004:6). در اين زمينه «فيلد» معتقد است:
«هرچه مردم بيشتري را بشناسيد و با آنان در بينش و نگاه مشترك باشيد در سرمايه اجتماعي ثروتمندتر هستيد»(Field,2003:1).
در ديدگاههاي سنتي مديريت توسعه، سرمايههاي اقتصادي، فيزيكي و انساني مهمترين نقش را ايفا ميكردند اما در عصر حاضر مديران در تمامي سطوح در عين اينكه به سرمايههاي اقتصادي، فيزيكي و انساني توجه مينمايند بايستي نظر خود را بيشتر به سرمايه اجتماعي معطوف نمايند.
جامعه روستايي به عنوان يك جامعه كه در راستاي دستيابي به تكامل و توسعه همه جانبه است نيازمند به مديريت است. اين مديريت هم نيازمند شناخت سرمايه اجتماعي جامعه خود است. سرمايه اجتماعي داراي شاخصهايي مانند اعتماد، انسجام، مشاركت مدني، شبكه و مانند آن ميباشد. اين مفهوم به پيوندها و ارتباطات ميان اعضاي يك شبكه به عنوان منبع با ارزش اشاره دارد كه با خلق هنجارها و اعتماد متقابل موجب تحقق اهداف اعضاء ميشود (الواني، 1381: 19).
در واقع اعتماد به عنوان جزء ذهني سرمايه اجتماعي تلقي ميشود و حتي ميتوان از آن به عنوان هم علت و هم پيامد سرمايه اجتماعي تلقي كرد (جوادي يگانه، 1382: 4). از مهمترين ابعاد سرمايه اجتماعي در راستاي بهبود عملكرد شورای اسلامی و دهیاری اعتماد اجتماعي است كه ضعف يا فقدان آن كاركرد نهاد مديريت محلي را با مشكل مواجه ميكند.
شناسايي مزيت نسبي، توانمنديها و منابع محلي روستا: تقريباً ميتوان ادعا كرد كه هر روستا از مزيت نسبي و استعدادها و تواناييهاي خاصي برخوردار است. لذا اين امكان تنها مختص همان منطقه است كه زمينهي مناسبي براي مشاركت مردم و تداوم اين مشاركت را فراهم آورده است.
شوراها ميتوانند با توجه به پتانسيلهاي بالقوه روستا همانند گردشگري، صنايع تبديلي، كشاورزي و مانند آن در جهت توسعه روستا گام بردارد. زمانيكه مزيت نسبي روستا مشخص و مسجل شد روستاييان با توجه به اين اولويت انگيزه بيشتري جهت مشاركت و سرمايهگذاري در آن مزيت خواهند داشت، در اين راستا اعضای شورا وظيفه خطيري در بالفعل نمودن اين مزيت خواهد داشت.
ارتباط با ساير سازمانها و ارگانهاي مرتبط با امور روستا: يكي از عوامل مهم توسعه همه جانبه روستا ارتباط مستمر با سازمانهاي فرادست است. روستا و ارتباطات اداري آن را ميتوان به عنوان يك سيستم تلقي نمود با توجه به اينكه هر جزء يك سيستم و فرايند نيازمند ارتباط با ساير اجزاء آن سيستم و فرايند ميباشد ارتباط روستا و مديران آن بهعنوان جزء جدايي ناپذير سيستم جهت بقاء و ماندگاري نيازمند ارتباطات تنگاتنگ با سازمانهاي فرادست است. در اين زمينه توانايي ارتباط اعضای شورا با سازمانهاي مرتبط جهت ارائه توانمنديهاي روستا و رفع مشكلات و موانع روستا يكي از ابعاد مهم توسعه روستا تلقي ميگردد.
بهطور كلي شورای قدرتمند محلي با ايجاد روحيه مشاركت داوطلبانه در مردم، با در نظر گرفتن سنتهاي فرهنگي و اجتماعي روستا ميتواند در جهت تقويت مشاركت و در پي آن توسعه پايدار روستايي گام بردارد.
برگرفته از کتاب آموزه های شوراها(نشر شهروستا)
sharoosta.com